FUK

[متن آهنگ «FUKK» از مشرقی و کیکستی]

رومه نور آفتاب

ماماسیتا روی پام خواب

همچی داره میده حال

دستمو گرفت برم تو آب باش

گفتم گشنمه از * داد ناهار

بشین رو صورتم واسه شام

یکی صدا کرد منو

مگه نمیبینی دارم کار بذار باد بیاد

رفیقشم اورده تو بازی

دختره هم ازیناس قورت میداد

مثه خورشیده دختره بقلم

ذوب میشه هی رو تنم

تو جنگل داریم میزنیم میخونیم

میخوره دختره میده بهش حال زیاد

صبح تا شب مست باز رقص

دستام لمس میکنه یچیزی

هرجا رفت تو رو نمیخوام

دنبال یکیه دیگم

آخه تو نداری ازین چیزا که

بدجوری میخوامشو

فک کردی با این کارات

هم دل من بدجوری دیوانه شد

فک کردی گول میخورمو

بدنه یدونه لیوانه پر

کاراتم تکراری بودو ا روی

شکمم پیاده شو

زیر ماه کامل چشمم افتاد

به یه مادمازل

چشاش سگ داره این دختره

با همشون فرق داره

نکنه کار داره

میخوام بکوبمش توی کارنامه

دلم تاب تابه کیه دختره

دس نزن صاحب داره

دلمو که باختم نداره رابطمم وا

ول کن خروسی که حال نمیده

بیا مال من باش

نخ میده ولی در میره

میخوام باش بزنم لاس

مرتیکه بد فاز

گرفت دستشو رفت اون

باید واس من باشه

نه دول موشه بدخواه

دختره حروم شده

عمرش با یه بدکار

رفت سریع برگشت ا تو غار

دختره تنهاست

اشک چشاش داد میزنه

یکم دیگم باش

بیا مال من باش دختر

میخوام بدمت نجات من

بلاخره که وا میشه اخمات رو تختم

میشی مال من زود

بش بگو نزنه زور

دارم میام بدم نجاتت دختر