Fall

[آلبوم میراث | متن آهنگ «فال / سقوط» از سجاد شاهی]

[ورس اول]
نیستی تو دسترس الان
داری میخوری حسرت زمانو
بدنم خسته‌اس
انگار به یه دونه گره وصلم
دیگه انتظار ندارم اَ هیچ‌کس
مثلت نمیاد؛ شبیه‌ت هست
شبا میکنم سریع مست
اون که پیشم بود بغل غریبه‌ست
الان کردن دورت یه مشت کفتار
تنهام گذاشتی بدجا
آخه چشات با بقیه فرق داشت
اگه سرت بگا رفتم هربار
من الکلی نبودم هررو مست میکنم
دارم میکشم با زور نفس
منو جا گذاشتی رفتی اَ رو ترس
رفتی هنوز تو قلبم متروکه‌ست
زدی جاده خاکی دختر
ماکه راهمون از همه جدا بود
چشات بعد چشای مادرم
زیباترین چشای دنیا بود
کی دوست داره قد من؟
نرو بیا باهام حرف بزن
بخشیدم بدی کردی بهم هرچقدر
نموندی چرا؟ نشد اوضاعم روبه‌راه
پیشم نموندی چرا؟ سرت میزاشتم موادو کنار
دختر دلت اومد آخر چطوری؟
کل دشمنام رو بردم، باختم به تو
یا تهش میدم کار دسته تو
یا خودمو میزنم با کاردم یهو

[ورس دوم]
شدم داغون
میزنم زیرش آروم میشم
عاشقت بودم بی‌قانون
وقتی میدیدمت چشات جادوم می‌کرد
الان دسته کیایی؟
به خودم میگم دیگه بسه بی‌خوابی
ازم فرار کردی
یهو گمت کردم
هی زنگ زدم اِشغالی
مستم نی حالیم
چرا باهام الکی می‌جنگی؟
دستتو رو کردم مغلطه می‌کردی
قلبمو شکوندی بعدشم می‌خندیدی
منو بی رحم کردی ازم می‌ترسیدی
کیری کاریاتو حفظم
باختم هر کیفی یه کیفر داره
اون که قسم می‌خوردش رو اسمم
منو نابود کرد فکر کردش حرصم داده
طاقتم بریده
ندارم جونشو
نی این زخمم خوب بشو
عاشق شدم آخر خوردم چوبشو
زندگیتو ساختی با دروغ
داد میزدی من هی سکوت کردم
یه جور رفتی انگار نداشتی وجود
یهو دستم رو نگرفتی سقوط کردم