؛[قسمت اول]؛
من همونم که لج بودن همه باهام
خواستم افتخاری باشم واسه ننه بابام
ولی نشد... بعضی وقت ها زندگی
اینجوری نمیشه که تو میخوای
ولی هزینش و تو میدی
نتیجش و فردا میبینی
وقتی دیروز رفت
ماه بالاخره تموم میشه سی روز بعد
همونی شکستت میده
که یه روزگاری تو رو پیروز کرد
تو هم پیش خودت میگی هر چی که بود رفت
اول تولد بعد مدرسه ، دانشگاه
زن و بچه و بعد میوفتی میمیری
بگو به من.. اینه زندگیه خوب نه؟!
اون چیزا که واسه تو ارزشن
واسه من فقط یه جورایی چرخشن
فکر نکنی که منم مثل اونا دور توام
که تو دور من بچرخی و منم دور خودم
من دوست ندارم این کسلیه بازی و
من دوست ندارم این زندگیه عادی و
خوشی از تو دل رفت و جاش غم بوده
مادرها فقط تو تخت و آشپزخونه
یا کیسه به دست همش تو تره بارن
پدر ها هم از صبح تا شب سره کارن
این زندگی واسه من معنی نداره
یعنی چی!؟
رک گفتم یعنی نداره...
؛[همخوان]؛
در نرو که زندگی ماس این
در نرو نه نرو نرو وایسا
نداریم هیچ جوری انگیزه خاصی
در نرو نه نرو نرو وایسا
در نرو که زندگی ماس این
در نرو نه نرو نرو وایسا
اینه رسمه زندگیه قبیله من
تا آخر دنیا هم همینه که هست
؛[قسمت دوم]؛
خیابون سرها پایین ... دست ها تو جیب ها
یه چپ و راست و آدم ها توی خودشونن
مفلص ها به فکر جای خواب امشب و
پولدارها تو فکر جیب پرشونن
خونه های این شهر یه روز سقف داشت بالاش
جنازه نمیدی تو سطل آشغالاش
زندگی اینه باعث صدمه تو
نه مثل سریال های چرت شبکه دو
حس نمیکنی یه جورایی بی ریشه ای
زندگیمون شده زندگیه کلیشه ای
کنار هم وایمیسیم ولی همه با هم قهریم
حس میکنی که همه دارن حرفی
اینها شبیه عصر هجری هان
موسیقی فقط اصفهانی، شجریان
به بقیه اصطلاحا میگن فرار مغزها
میره پشت درهای بسته تمام بحث ها
ثانیه ها ببین مثل چی میره
میمیری تا بفهمی زندگی چیه
از کسایی میخوام ببینن که میدونم کورن
و مثل کرمهای خاکی میلولن تو هم
نه حرکت نوعی نه فکر جالبی
هیچ فرقی نکردیم مثل سابقیم
حالا یه سوال دارم ازت آدم تویی ؟
چرا عادت داری همش عادت کنی
؛[همخوان]؛
در نرو که زندگی ماس این
در نرو نه نرو نرو وایسا
نداریم هیچ جوری انگیزه خاصی
در نرو نه نرو نرو وایسا
در نرو که زندگی ماس این
در نرو نه نرو نرو وایسا
اینه رسمه زندگیه قبیله من
تا آخر دنیا هم همینه که هست