[مقدمه]
کسی چی میدونه از فردا
پس الان، هدفونتو بَردار
افکار، اشعار، بگم از دردام
الان، از خواب، برپا، دریاب، اشکام، حرفام
سنگ صبورم آهنگ؛ من از درد درونم با غم خوانم
درد دلم با تو، بشنو؛ چند جمله بگم با تو
[همخوان]
بگم چه روزای سختی رفت و سختتر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
[قسمت یک]
در هر قدم یک دشمن
من از ترس، اعتماد و در خودم کُشتم
با خشونت به من میگفتن: خوش اومد
منم از این رفتارها خونم به جوش اومد
ما دیگه همه چیو از دست داده بودیم
سرمون کلاه رفت، ما چه ساده بودیم
به یاد روزی میافتم که با دستبند
بابای خوبم، رو میگرفتن از من
پس من، رسما، تنها شدم
از غم، خلوت کردم با خودم
چیزی که درد آورد اون روزا قلب ماها رو
که اونا آوردن حکم جلب بابا رو
هرچی ازشون، وقــــت خواستم من
میگفتن نــــه؛ ناز کردن، ورشکسته شدیم، آره
کار خدا بود اون همه چِک و پاس کردن
[همخوان؛ ۲بار]
بگم چه روزای سختی رفت و سختتر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
[قسمت دو]
بقیه رو ادامه میدم من الان سریع
یه پای ما خونه بود و یه پا کلانتری
ما هم ساکت نبودیم آره بنابراین
فکر نکنین که ماهم پسر پیامبریم
یکی از طلبکارا رو که خیلی لجنه تو خلوت
رفتم بالا سرش مثل اَجَل مُعَلَق
فکر نکنی یاس هست مولکولی بیرحم
بچههای شما ازم الگو میگیرن
قاضی گفت: چه قدره طلبت؟ گفت: هفت، هشت تومن
خواستم با دستام بگیرم و خفهاش کنم
آره، حرص، بغض، حسِ یه عُقده
یه نقطه تو قلبم، نقطهٔ سوخته
چارده پونزده ساله بودم تو همین مرزا
با طلبکارا حساب کردم تومنی پنج زار
یه کمی اعصاب راحت شد، قرضا رو
دادیم و از چکا پاره کردیم امضاها رو
فکر نکن بدبختیا رو من پیچیدمشون
از اون دور من سختیا رو میدیدمشون
و پیشرفت دور شد چه قدر طنابش
بابا گفت: دست بالا ببر، پناه بهش
[همخوان؛ ۲بار]
بگم چه روزای سختی رفت و سختتر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
[قسمت سه]
جیبامون پاکتر بود از قلب نوزاد
که پولی نمونده بود، حتی دو زار
یه ماشین داشتیم از دار دنیا
که اونم رفت و شد مال دزدا
به صابخونه با ترس گفتیم: اجازه بشینیم
چه سخت بود دوران اجاره نشینی
خودمو کشیدم بیرون حالا از ته گِل
دارم میخونم برای شما از ته دل
وقتی همه سرمستن با عرق و وُدکا
من در دستمه ورق و خودکار
رشد نکردم مثِ علف هرز
پشت نکردم من به هدف سبز
انتظار کمک ندارم من از قرضالحسنه
کمک! هه، کمک یه ضربالمثله
از گفتنِ حرفِ «بله قربان» بیزارم
پس از الان دستمو رو قرآن میذارم
که به دست هیچ احدی آتو ندم
اگه تو بَدی بلدی، منم با تو بَدم
این مشکل برای من یه تجربه بود
که به زبون هیپهاپ ترجمه شد
[همخوان؛ ۲بار]
بگم چه روزای سختی رفت و سختتر اومد
پدر وقتی رفت غم از در اومد
قبل فوت پدر من اوضاع همین بود
مشکلات ما همیشه در کمین بود
Che Roozaye Sakhti Raft was written by Yas (IRN).