Benevis

قسمت اول

بنویس, روی در و دیوارای شهر
بنویس, جوری که خدا هم بکنه تب
بنویس, جوری که پلیس ببینه
بنویس, شاید که آزادی همینه
بنویس, از تاریخی که مرده
بنویس, از فرداهای کهنه
بنویس, از جنگ بین آدما
بنویس, از جنگ بین باورا
بنویس, با یه اسپری رنگی
گرگ همه بره ها رو بلعید
بنویس, از فاحشه ی مغزی
بنویس, واسه آدما ی جوگیر
بنویس, از فریاد زیر قبر...هان؟
یا که فریاد قبله مرگ
بنویس بعدشم زندگیتو بساز
من و تو مشکلمون خودمونیم

همخوان:x2

زمین درگیر جنگ با خودش
تو میمونی و وصیت مرگ
بنویس هرچی هس تو دلت
مهم اینه که فردایی هس

قسمت دوم

شمع،یه روز آب میشه بنویس
صبر مثل شمعه اگه نشه خیس
برگ توی پاییز میشه زرد
توی زمستون هوا میشه سرد
اما بهار میاد اینو بنویس
از دور رنگ تازگی رو میشه دید
اگه نور ماه میشه کمتر هرشب
اگه ابرا شدن بیشتر از قبل
چونکه خورشید اصلی مرده
اونکه هرروز تو میبینیش فیکه
بنویس و نزار چیزایی که ندیدیم پاک شه
بنویس و نزار داستانه زندگیمون راز شه
بنویس و بزار نسل بعد قصمون رو بخونن
بنویس و نزار همچنان تو حماقت بمونن
از ماست که بر ماست
فرداست که تنهاست
نیما پارس, کسی همراه من نمیشه

همخوان:x4