{متن آهنگ «به یادِ» از عرفان}
[همخوان]
به یاد یک، به یاد دو
به یاد بوسه به لبای تو
به یاد سه، به یاد چهار
روزامون بازی بود به جای کار
به یاد پنج، به یاد شیش
به یاد اونی که کنارت نیس
به یاد هفت، به یاد هشت
به یاد وطنم که یادش هس
[قسمت یک]
دههٔ شصت، دههٔ ما
دههٔ جنگ بود و دههٔ دار
دههٔ تاریکی، دههٔ تار
ولی باز خوش بودیم بچگیا
اولین عشق، اولینبار
اولین جدایی، اولین داغ
اولین مزهٔ طعم شراب
تو راهپله بودیم، بود مملی بام
اولین جوینت، اولین کام
رو جدول تقلید اَ تبلیغ گام
یا توی کوچه و یا روی پشت بوم
کابوس همسایه بغلیا
یادمه پیچوندم ماشین بابامو
یادمه روندمش وسط کاج
یادمه اولین دستگیریم تو پاسگاه
میزدن چونه به مبلغ باج
اولین از جلو نظام و صف
صبحها تو مدرسه میزدیم یخ
خرسی و لاویز و مسخرهبازی و
میخندیدیم ما تو کلاس درس
اولین برف، همه تو کفیم
اول فروردین همهجا تعطیل
تابستون تو کوچه دخترا، پسرا
پاییزم دوباره جدا اَ همیم
میرفتم جمعهها کوه من با بابام
میرفتم خرید خونه با مامان
خونه هم دعوا و کتک با داداشم
ولی تو کوچه بود همیشه باهام
به یاد خونهی مامانبزرگ
خدا رو داشتن و نبودن گرگ
به یاد دخترای گُلِ فامیل که
خوابیدن چند سال تو زندان ظلم
[همخوان]
به یاد یک، به یاد دو
به یاد بوسه به لبای تو
به یاد سه، به یاد چهار
روزامون بازی بود به جای کار
به یاد پنج، به یاد شیش
به یاد اونی که کنارت نیس
به یاد هفت، به یاد هشت
به یاد وطنم که یادش هس
[قسمت دو]
روزای جمعه، در واقع عصر
برنامه کودک رو برنامه من
فیلمای دوبلهی صد سال قبل
دیدنیها بعد اخبار شب
کتاب و شعر، بعدازظهرا
غرق میشدم من تو تخیلا
بامداد خمار و خیام و مولانا
ژولورن و آگاتا، همه رو داش
قبل گلهای نابی که پیچیدیم
گاهی گلهای یاس و ما میچیدیم
طعم شیرین تهش رو لبامون و
بعدم گلهای بازی رو میچیدیم
یادمه فینال ۹۴
روبرتو باجو، پنالت و باخت
و ۹۸، روبرتو کارلوس
شرط و من باختم
بستم رو چهار دو
علی دایی و خداداد عزیزی
خیابون بودیم بیچماق و بسیجی
خوشحال که استرالیا رو بُردیم و
بعدش همه چی بدتر شد تدریجی
وقتی بودم رو درخت شاتوت
به خوابم نمیدیدم این کابوس
باشه جواب خواستهٔ داداش و خواهرا
باتوم و باروت و تابوت
چهارشنبه سوری داره با خودش
اکلیل و سرنج رو میکنه پُرش
روزنامه نایلون و سنگامم وسطش
چسب برق رو محکم میپیچه دورش
سوختن اون خاطرههای سبز
پاییز و خاطرههای زرد
کم شدن فاصلههای اشکام
با بهمن حادثههای بعد
[هوک]
خاطراتِ ما، چه تلخ و شیرینه
دست من و تو به نسل بعد چی میبینه
دست من و تو به نشع و خسته که دیره
درد مشترکمونه حبس تو این سینه
از خدا میخوام برای نسل دیرینه
فکر باز و اتحاد و قلب بیکینه
اونکه داره باوراشو اونکه بیدینه
اونکه کوره نور عشقه، اونکه میبینه
[همخوان]
به یاد یک، به یاد دو
به یاد بوسه به لبای تو
به یاد سه، به یاد چهار
روزامون بازی بود به جای کار
به یاد پنج، به یاد شیش
به یاد اونی که کنارت نیس
به یاد هفت، به یاد هشت
به یاد وطنم که یادش هس