Bazi

[ورس 1: معراج]
بازی، بازی
مهره ها که جابجا شه
باختی، راوی
گزارشگر این حیله کاری، بازی
بالا، پایین
رپ بده ولی خوبه آوازخوانی
بازی، بازی، بازیگر، پرده حاشیه س
فیلم اصلی خیابونه به هممون جا میدن
هر ساعتی از روز و شب باشه داریم پخش
اینجا بازیگرای هالیوود حتی مالیدن
بازی یعنی درد بکشی بی درد نشون
بدی نیشخند بزنی بگی میرم
بازی یعنی جیگر، نبینی حریفی هست
یعنی بی ترس اون که جونو شرط بندی میکرد
بازی یعنی چَک چپ و راست فَک
کجو باز کرد شکایتو باخت رفت
بازی یعنی رپ رُک و راست حرف
زد و باز کرد دهنو رو کاغذ
یعنی ببینی از کفِ همین خیابونا در میاد فیلم و لوح تقدیری نمیدن بهش نه
یعنی بگیری درس از این بی قانونا بعد به خودت بیای که ترسیدی نمیگن بهش طنز
بازی یعنی من یعنی تو یعنی هر جُفتمون یه جا میشیم غریب کُش کَمین کن
بازی یعنی ترس یعنی بُغض یعنی هرکی هست و نیست اینجا فریب خورد
آ

[کروس: معراج]
بازی میکنیم هر روز لبِ لبِ پرتگاهیم بیخودی مفهوم یادمون رفت
حالمون بدِ مسموم تابمون کم کوه ساختیم و غم از روش دارمون زد
نبرد تو با کمبود ، آرزو هر روز نرسیدنش سخت بود بارمون کرد
ستاره سنگینیش و از آسمون کَند نگاهمون اشکو هِدیه به حسابمون زد

[ورس 2: معراج]
بازی میکنه
پسرک فال فروش توو رویا پولاشو توو بانک میخوابوند
بازی میکنه
با آشغالا اون که تا کمر خمه توو مکانیز سر خیابون
بازی میکنه
با خون خونشو تو خون حل میکنه شب نعشه بمونه توو روز یکی
بازی میکنه
دروغ فاحشه جنون مجنون بشه پیدا بهش جا بده کو روز ؟
بازی میکنه با بچش بابا لا وسایلی که تووی پارک پخشن
سرد
بازی میکنه با هر خط سخنرانی که پشت تریبون حرف زد
گرم
بازی میکنه با لبخند وقت صدور حکم گوری رو کندن
مرگ
بازی میکنه با چکمش ، با چهار پایه زیرِ پاهای یه بدبخت
زَد

[کروس: معراج]
بازی میکنیم هر روز لبِ لبِ پرتگاهیم بیخودی مفهوم یادمون رفت
حالمون بدِ مسموم تابمون کم کوه ساختیم و غم از روش دارمون زد
نبرد تو با کمبود ، آرزو هر روز نرسیدنش سخت بود بارمون کرد
ستاره سنگینیش و از آسمون کَند نگاهمون اشکو هِدیه به حسابمون زد
بازی میکنیم هر روز لبِ لبِ پرتگاهیم بیخودی مفهوم یادمون رفت
حالمون بدِ مسموم تابمون کم کوه ساختیم و غم از روش دارمون زد
نبرد تو با کمبود ، آرزو هر روز نرسیدنش سخت بود بارمون کرد
ستاره سنگینیش و از آسمون کَند...
نگاهمون اشکو …