*****
قدم می زنم لا برگای زرد
گل پژمرده با سر کج
میگه چی تو سرت هست؟
میگم همش رویاست برا من زیاده
زندگی شده همش خیالش
درد سینه شده غیابش
قلبم آتیش شد از زلف و نگاهت
کاش می شد برگردم همون روز کنارت
ننویسم تو یه نامه از نیازت
با سخن بیام به استقبالت
کاش می شد انقدر سرم پایین نباشه
دردم تو پاییز نباشه
بذرم تو شالیز رها شه
رشد کنه فقط نمادین نباشه
واسه یه بار عشق زیادیم نباشه
اینو مطمئن باش قوانین ادائه
عذاب روزگاره
دورت می کنه از خونواده
هیاهو می کنه راضیه از سود کارش
طوفان هنوز زوده
حذب باده
جاودان نیست شوم غاصب
بلند شو امروز روز کاره
دوره جاهل
از بلندای شور جامع
نمی فهمه چی میگم
چون اسیر بند نوش جامه
اسیر بند نوش جامه
ماله می کشه رو معنویاتش
این شد سر خط ادبیاتش
تنها چیزی که براش می جنگه ادعاشه
من یه آدم بی ادعا
می گم این چرندیاته
نمی کنم مصرف ، می کنم استفاده
از هر چیزی که حقیقت میگه اجتنابه
ارتباطه
تو گوشت میگه
من هستم
به خوی تو من وصلم
زیر پوست شهرت در حال رقصم
دفاع میکنم از حقم
عاملان پسرفت رو پرچمم نشستن
افکار پستن
در حال ساخت بند
از برای سکوت بردن
رزلن
می دونن چی پشت این پردس
از گربه کی ساخت کرکس
می چینم کلمات هم وزن
واسه ارازل اهل عمل
قصد طرف
اینه که با تیغ بره سمت شرف
عرض ادب
زندگی کن چون تهش با خاک می ریم سمت عدم
*****
Music title: long nights