میزند باد سحر در تنه گردو سوت
میپرد غوک در آب از لب تن پوشه حوض
پای بر دوش شب آورده سحرگاه هنوز
گربه پیر کمین میکشد از گوشه حوض
باغ از همهمه زنجره ها لبریز است
قصه ای روی لب طاق نما افسرده
زیر ایوان سر میخ کج درگاه هنوز
قفس آویخته اما چهقناری مرده
دیگر از ارسی صد شیشه نمی تابد نور
ناله ای سوخته روی لب خاموش چراغ
ریخته پولک ماهی کف پاشویه خیس
گربه ای خفته کنار در مخروبه باغ
باغ گویا که ندارد غم ویرانی خویش
خنده جغد گره خورده سر شاخه بید
چه کنم گر نکشم رخت از این خانه برون
دل به باغی چه سپارم که بدان نیست امید
Bagh was written by Nozar Parang.
Bagh was produced by Kourosh Yaghmaei.