Az Khodam Badam Miad

{آلبوم زوزه | متن آهنگ «از خودم بدم میاد» از کچی‌بیتز}

{مقدمه}
این واسه همه اونائیه که
از خودشون بدشون میاد
فکر کنم خیلی باشیم
از خودم بدم میاد

{قسمت یک}
یه حسه تو من
من اَ خودم بدم میاد
چون وقتی همه جنگیدن نشسته بودم
می‌گفتم فرشته‌ها رفتن
فهمیدم اونا که واسه آزادی پَر کشیدن فرشته بودن
اَ خودم بدم میاد
چون تا دیروزم می‌خواستم بازم
یه تِک بکوبم، بگم به من چه
می‌گفتم فقط این مهمه که
الآن بهم برسه الکل و برسه دودم
اَ خودم بدم میاد
چون وقتی اَ تو خیابون
میومد صدا جیغ
من نشسته بودم خونه
نرسه بهم آسیب
بسته بودم رو اینکه، همه‌تون ببازید
فکر نمی‌کردم که وایستید
اَ خودم بدم میاد
چون می‌گفتین اعتصاب و می‌رفتم مغازه
می‌خواستم فقط من باشم اونی که نبازه
چیزی خط رو زندگی من نندازه
تازه من داشتم اندازه
اَ خودم بدم میاد چون نمی‌دونم
حسم باید چی باشه به اونی که ساکته
کلی فحش دادم بهش و حتی نمی‌دونستم
می‌تونه پا بشه وایسته جلو داعشه
شاید الآن اسلحه رو شقیقشه
شاید ترسوئه، غریزشه
شاید اصلاً می‌ترسه که حریف نشه
اصلاً نمی‌دونم توی دلم چی جریمشه
اَ خودم بدم میاد
چون هیچ قدمی برنداشتم واسه عدالت
ولی نشستم همه‌تونو کردم قضاوت
چون دیدم می‌زنه ولی داد نزدم بلند که چرا زد
می‌گفتم من که دارم همه چی تو زندگیم
پَ چرا فکر کنم چی می‌گذره توی اوین
به من چه اون نمی‌خوابه شبا با دل سیر
چرا باید من برم واسه‌شون تو دل شیر
اَ خودم بدم میاد
واسه بی‌خیالیم
واسه اینکه
و All in تو واسه من میدی
مث که اَ معرفت نشد چیزی حالیم و
پشتتم فقط مجازی و دیجیتالی
یه حسه تو من
من اَ خودم بدم میاد
چون وقتی همه می‌جنگیدن نشسته بودم

{قسمت دو}
اَ خودم بدم میاد چون ندیدم دردتو
من گرم بودم و ندیدم سردت شد
نفهم بودم و نشنیدم حرفتو
ازت زدم و خریدم سهمتو
اَ خودم بدم میاد
چون وقتی دیدم می‌کُشه
چشم‌هامو بستم و
دعا کردم واسه خودم
وقتی گرفتم کتابو دستم
هر شبم، نگاه کن مستم
انگار جمعه‌ست
اصلا همه فکرام بن‌بسته
حسم چرا مُرده‌ست
دلم ته دره به جا قُله‌ست
چی کار کنم؟
دیگه دارم فکر می‌کنم منم به پا شدن
ولی نمی‌دونم میشه چشا رو بست
رو منو بخشید و زد؛ این حسابو خط
من که میگم خودمم اَ خودم بدم میاد
تو هم بیا، چون من کلا پُرم اَ چرندیات
همه‌ش سیاهم، همه‌ش سیاه‌بازی، همه‌ش ریام
حالم بدتره اَ مستی‌هام
بگو جا داری تو قلبت که منم بیام؟
می‌خوام برگردم به اصل خودم
از اینی که بودم من خسته شدم
می‌خوام طعم عشقو دوباره باهات مزه کنم
می‌خوام اون روزی که می‌میرم
بدونم حداقل دست پُرم

{پایانی}
من اَ خودم بدم میاد
اَ خودم بدم میاد
یه حسه تو من
که وقتی همه می‌جنگیدن
من نشسته بودم
می‌گفتم فرشته‌ها رفتن
فهمیدم اونا که واسه آزادی پَر کشیدن
فرشته بودن
یه حسه تو من
اَ خودم بدم میاد