{متن آهنگ «۶» از آپریصا}
{مقدمه}
همه بدن بام
همه بدن بام
همه بدن بام
همه بدن بام
همه بدن بام
همه بدن بام
همه بدن بام
همه بدن بام
بگو چرا من؟
چرا مـــن؟
بگو چرا من؟
چرا مـــن؟
چرا مـــن؟
همه بدن بام
هــی
همه بدن بام
همه بدن
همه بدن بام
{قسمت یک}
یخ زدن برگای زرد زیر برفای سرد
سکوت سنگین، سرسام افکار سَم
من یه مریض مبتلا به خلاقیتم
یه مجرم عصبیِ محکوم به استرسم
این حرومیا هیچوقت نمیتونن بهم برسن، نه
به هیچ هرزهای دیگه دل نمیبندم
من خستم از زندگی کردن
پَ خفهشو تا خَفت نکردم
دور خودم کشیدم حصار حصرت
نمیذارم کون اتحاد و وحدت
مامان حلالم کن، اگه بیشتر شد
تَرکای قلبِ شکستت به خاطر من
میده بویِ غم غربت نفسام
منو تنها نذار
میترسم من اَ فصل خزان
عذاب وجدان، الکل، قرص اعصاب
متنفرم اَ مترادفهای متضاد
مَکتوب!
من مزمن دردم
رقصیدم با گله گرگا، تیکه پارم کردن
تو این خاک نفرین شده به جا نیمهی گم شدم
دارم دنبال نیمههای گم شدم میگردم
نمیدونم چند وقته بیدارم، خوابیده ساعتم
از وسواس گذشت، کمال به جنون کشوندتم
آشِنا زد بهم، غریبه اومد عیادتم
مضاعف ضعیفترم کرد چیزی که نکشتتم
خارشو گاییدم
{پایانی}
نه فراموش میکنم
نه میبخشم
نه
نه فراموش میکنم
نه میبخشم
میگیرم انتقاممو
هی
میگیرم انتقاممو
میگیرم انتقاممو
میگیرم انتقاممو
هی
میگیرم انتقاممو
هی
میگیرم انتقاممو