Zanjir

؛{قسمت ۱}؛
جين، تونيک، زيادش
فندک زيره سيگارت
عمدا خيره به نيگاهت
تو مغزم دارم
حتمي اينه همينه نميلرزه دستم
نه ديگه بت آتو نميدم که اصلا
من توتو ديدم خوبو بي نقص
روم بودي مست
هنوز چندتا از لباسام بوتو ميدن
تو اين فيلم اگه بازيگري
من کارگردانشم
با اين که دخترم خونست
ميريزم بازم تا که مست بشي
حذف بشه Attitude
رو دود و اود برقصي
به من خيره بشي باز يکم ديگه تا بيام نزديکت
چون از تو دوره دورم باشم بم هنوز چسبيده زنجيرت

؛{پیش همخوان}؛
توي دامتم
من توي دامتم
منو تنها نذار
توي رابطم
ولي تو دامتم

؛{همخوان}؛
انگار بي تو نميتونم
انگار بي تو نميتونم
انگار بي تو نميتونم
من انگار بي تو نميتونم
انگار بي تو نميتونم

؛{قسمت ۲}؛
هر حرفش بيشتر با خشم
خوابيد باز ديشب با اشک
دخترم، چون واسش نميزارم زياد اين شبا وقت
ميکنم بيشتر قانعش
که درگيره کارامم
کارامم درگيره تو و رفتاره بي شرمانت
با اين يه رولو با اين که گودو باريکه کمرت
قرمزه هميشه لبت
Auto"Matik" E
نديدم تا به حال
مغزمو داد به گا
با صدا پاشنه هات
اومدم پا به پات
بم گفتي سردمه
بم گفتي سر درد دارم
نميتونم از کارات سر در آرررم
ميچسبم بازم
به سقف من طاقت ندارم
نزدي حدسم حتي که تو دامتم

؛{پیش همخوان}؛
توي دامتم
من توي دامتم
منو تنها نذار
توي رابطم
ولي تو دامتم

؛{همخوان}؛
انگار بي تو نميتونم
انگار بي تو نميتونم
انگار بي تو نميتونم
من انگار بي تو نميتونم
انگار بي تو نميتونم