{همخوان}
باید برم از سیف زون ام
میترسم بگم حیف شد بعد
که هرچی داشتمو جا گذاشتم
خودمو بسپورم
به ارزو هام
دیگه بازی نیست
جز رفتن نه راهی نیست
واسه رسیدن به اونکه میخوام
هرچی دور شم کافی نیست
{ پس همخوان}
چون باید رفت
واقعا سخته
وابستم به خونه
شاید سرد بمونه بی من
آخر سر
دلو باید کند
این جدایی حقمونه ما بی شک
یادو خاطرات میمونه پیشم
اما میرم من
{قسمت یک : آیسم }
یا یا
سیف زون رو اعصابه
تایم هامو از دست داده
یا یا
اون چشمات کاش بازم بام بسته شن
اون اخمات رو اعصابه
جدیداً رو تو کلی وسواسم من
کسی تورو دوس نداره اندازه من
همیشه تو حرفات یه رنگ
تا برسیم خونه بدحوری حساسه شب
بشین بازم پیکو بریز
میدونی رو مخه حرفا که یه ریز
گفتم بت جایی واست مثه من نیست
ولی باید بزنم برم بیبی
{ پس همخوان}
چون باید رفت
واقعا سخته
وابستم به خونه
شاید سرد بمونه بی من
آخر سر
دلو باید کند
این جدایی حقمونه ما بی شک
یادو خاطرات میمونه پیشم
اما میرم من
{همخوان}
دارم میرم از سیف زون ام
میترسم بگم حیف شد بعد
که هرچی داشتمو جا گذاشتم
خودمو بسپورم
به ارزو هام
دیگه بازی نیست
جز رفتن نه راهی نیست
واسه رسیدن به اونکه میخوام
هرچی دور شم کافی نیست