[ورس یک]
عقل بهت میگه که جواب دودوتا چهارتاست
احساس ، شباهت بین من و تو با چهار پاست
کافیه بدی افسارتو دستش
تهش تو میمونی تو با یه دهن آسفالت
قدرتتو میگیره اون مخرب هوشِ
یه مسیر طولانیه به مقصد پوچِ
نذا که باحرفاش بره زیر پوستت
بدهکار حرفاش نباشه گوشت
احساس یعنی وجدان داری
مرد نمیتونی کنی اونو کتمان کاری
اشکال داری اشکال داری
میخوای کنی نبود من و تو اثبات با چی
باس بریزی تو هدفتُ عشق پاش داشی
دنیا بدون احساس زندان حاجی
افراط کاری افراط کاری
عقل نمیتونه تو رو کنه اشباع راوی
خفه شین که کنترل جفتتون تو مشتمه
آرامشم تو سرکوب شما دوتا کودنه
سالیان سال جاده های تارو عابرم
رو خط تعادلتون یه عمره که مسافرم
دور از افراط و تفریطه سیاست کار من
پس انتظاری نمیره که بین شما وا بدم
دارم عادت به مسیرو پیچ و خم و واردم
پس خواهشن نکنین اراجیفتونو قالبم
[هوک]
احساس یا عقل کدوم برندست
هر کدومشون تنها رو بوم (تابلوی نقاشی) پرندست
بگو پسر پی کسب علم و دانشی یا دنبال رویاهای کول تر از قبل
[ورس دو]
بگو تو کجای بازی چرخ و فلکی
چطو هضمش میکنی این تلخُ اخوی
میری پله پله بالا مسیرای ترقیتو
یا که زیر میکشی و پر مکر و کلکی
بگو چطو دوگانگیاتو حل میکنی
اعتدالُ داری یا یکیشُ سر میبری
اعتقاد داری به فلسفه تلاش و صبر
یا با خشونتت شر غمُ کم میکنی
خوابی یا بیدار ، سواری یا عابر پیاده
کم یا زیاد پول جیبت فرقی نداره
آهسته میری یا تند چپ گرایی یا راست
مسلمونی یا مسیحی ، کلیمی یا سکولار
اینو فرو کن تو کلت که تو هستی یکه تاز
کسی نمیتونه کنه حتی به تو اعتراض
محبوبی اسم و شخصیتت نقل قصه هاست
تا وقتی ک حرکت میکنی رو خط اعتدال
انسانیت یعنی جای بودن زوم رو تجارت
تو بتونی ساعتتو کنی کوک رو عدالت
تو با سختی رسیدی کلی درد و شقاوت
حالام که رسیدی مرد باش و کن رو سخاوت
[هوک]
احساس یا عقل کدوم برندست
هر کدومشون تنها رو بوم (تابلوی نقاشی) پرندست
بگو پسر پی کسب علم و دانشی یا دنبال رویاهای کول تر از قبل