Mani Motiee

About Mani Motiee

مانی مطیعی متولد تهران ١٣٢٧، تجربه طراحی و مجسمه سازی را از سال­های ١۹٨۰ در آتلیه­ های خصوصی استادان پاریسی هنرهای تجسمی وابسته به انجمن “Paris Ateliers” شروع کرد. رویکرد او به تدریج از مجسمه­ سازی رئالیستی به نقاشی آبستره گرایید.

کارهای او نشان ­دهنده توانایی او دربیانی است گردآمده از نزدیکی با محیط­ های گوناگون، برآیندی چند فرهنگی و آگاه به تفاوت­ها و گزینشی هماهنگ با چندین سنت­. اگرچه کارهای او از پیشینه و تجربه­ های گوناگون برآمده ولی رویکرد هنریش نشان دهنده هیچ وابستگی ویژه ای نیست.

سبک شاعرانه و غنایی او سایه­ ای مبهم از زادگاهش دارد. مجموعه کارهایش بازتابی است از آبستره ناب، چشم­ اندازهای حسی و گاه طرح­های درهم تنیده قال

یادداشت کورورش یغمایی درباره مانی مطیعی :
پیشکشی چهل ساله برای شما که تا کنون باز
نشده :
در دانشگاه ملی دوست بسیار نزدیکی داشتم با نام مانی مطیعی . مانی با اینکه رشته اقتصاد را می خواند اما در ادبیات فارسی وسرایش شعر نو ، نگرشی ناب و ژرف و دارای ذوق و استعداد کم نظیری بود . پس از پخش گل یخ آهنگ پاییز را ساخته بودم اما اشعاری که بر پایه آن می گرفتم به دلم نمی نشست . در یک روز سرد پاییزی که نسیم ملایمی هم می وزید و برگ های زرد درختان را برروی زمین پیچ و تاب می داد و درهوا برقص می آورد (وارونه این روزها) ، مانی به خانه ما آمده بود . ماجرای شعرها را می دانست ، در آغاز چندین بار آهنگ را با دقت گوش کرد و بعد رفت روی درگاه پنجره رو به حیاط (دو زانو نشسته بود) و مدتها گیج و مات ، خیره به برگها و تب تاب آنها در حیاط خانه شده بود وتا چند ساعت با هیچ کس حرفی نمی زد و در خود فرو رفته بود (آن منظره حالا جلوی چشمان من است) پس از سکوتی دل چسب که اتاق را گرفته بود ، از درگاه پنجره پایین آمد و در دستش شعر کم نظیر پاییز بود که بر روی آهنگ من گذاشته بود .
و اما اصل ماجرا : شعر را برای تصویب به رادیو فرستادیم . آقای معینی کرمانشاهی مدیر شورای شعر بود (تا آن هنگام نمی دانستم که شعر هم مانند شورای امنیت نیاز به شورا دارد) و بر پایه نداشتن قافیه و ردیف و … و داشتن برخی واژه ها مانند (دیگه تو بیا تو که به باور آنها غیر معمول بود) شعر را رد کردند . از سوی دیگر مانی می گفت من نه شعر نو گفتم و نه شعر کلاسیک ، من شعری را بر پایه اندیشه و پندار خودم گفتم و دست به آن شعر نمی برم .(از سوی دیگر در آن هنگام تکنولوژی در استودیوها به میزانی نبود که بتوانم آن راجداگانه و به تنهایی با موزیک بخوانم) من هم چون نمی توانستم که از شعری به آن زیبایی بگذرم ناچار خودم چند مورد اشکال قافیه و ردیف را بر پایه توانایی یا ناتوانی خودم انجام دادم و تصویب شد ( بالاخره هرچه باشد من از نواده های یغما ی جندقی شاعر بزرگ دوران قاجار هستم ) !! اما آن را به اندازه شعر مانی دوست نداشتم . زیاده گویی نکنم ، حالا برای نخستین بار شعر و اجرای اصلی پاییز(که شعر آن تصویب نشد) را با شما در میان می گذارم واینکه پاییزی که تا کنون شنیده اید با اجرا و آرایش سازهای دگرگونی است که با شعر قافیه دار و… دوباره اجرا شده است. داوری با خودتان .(فقط این ماجرای قافیه و ردیف هزینه سنگینی بر دوش من نهاد). مانی پیش از انقلاب از ایران رفت و من پس ازآن او را ندیده ام . شعر کم نظیر و زیبای ترانه « خار» هم از سروده های مانی بر روی آهنگی از من است . او هرگز ادعای شاعربودن نداشت . دلم برایش بسیار تنگ است ، هر جا که هست خدا نگهدارش . حالا مدتی است که پاییز رسیده است…

کوروش یغمایی

Mani Motiee Q&A

Your Gateway to High-Quality MP3, FLAC and Lyrics
DownloadMP3FLAC.com